شهیدی که قبل از شهادت وصیتنامهاش را پاره کرد!
تاریخ انتشار: ۱۱ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۸۴۲۶۱۱
حمیدرضا نیز نامه و وصیتنامهاش را نوشت، اما بعدش سر به زیر انداخت و مدتی فکر کرد بعد سرش را بلند کرد و با دست خودش نامهاش و وصیتنامهاش را پاره کرد و دور ریخت!
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، صبح پانزدهم بهمن سال ۱۳۶۵ و در تبوتاب عملیات کربلای پنج، همزمان چهار شهید هم دبیرستانی را در خیابان طالقانی تهران حدودا یک چهارراه تشییع کردند و سپس برای ادامهی مراسم به محلههای خودشان فرستادند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شهید حمیدرضا در روز یکم اردیبهشت ۱۳۴۹ در کوچهی رضایی خیابان شوش شرقی به دنیا آمده و در همان محله رشد کرده و بالیده بود. هنوز به دبستان نرفته بود که پایش به کلاس قرآن و مسجد باز شد.
هوش سرشار و همت والایش او را از دیگر همسن و سالهایش متمایز میکرد و این در دبستان و دبیرستان هم کاملاً آشکار بود.
هرچه را که اراده میکرد، در همان خوانش اول طوری یاد میگرفت که میتوانست به دیگران نیز تدریس کند؛ از جمله سرودها و احادیث و آیات کلاس قرآن کودکان مسجد روحانی را که شهید محمود بهرامی متولی و مربی آن بود.
در مدرسه با کمترین درسخواندن و زحمتی همیشه شاگرد اول و مورد تشویق بود. کلاس سوم دبستان بود که انقلاب اوج گرفت. حالا حمیدرضا علیرغم سن کم و جثه ی نحیفش همواره و از صبح تا شب، پایهی شعار و تظاهرات و مسجد و اعلامیه و پلاکارد بود.
برای خودش یک پلاکارد با یک دستهی چوبی درست کرد و دو طرفش عکس امام را چسباند و همین پلاکارد همدم او در تمام راهپیماییهای بزرگ و کوچک انقلاب بود که همراه مادر در تمامشان حاضر بود.
شب ۲۲ بهمن سر کوچه سنگر بستند و مردهای محله ایستادند به پاسداری، تا صبح هم شدیداً باران آمد، اما حمیدرضا بااصرار و علیرغم سن کم و جثهی نحیفش، تا صبح در آن سنگر ماند و حاضر نشد به خانه بیاید.
سال ۱۳۶۳ و برای ادامهی تحصیل در آزمون ورودی دبیرستان سپاه تهران «مکتب امام صادق(علیه السلام)» شرکت کرد و پذیرفته شد و رشتهی ریاضیفیزیک را برگزید تا هوش و همت سرشارش را در این مرحله نیز نشان دهد.
در دروس هندسه و جبر و فیزیک مهارتی ویژه از خود نشان میداد و همواره مورد تشویق آموزگاران بود.
برای اینکه وقت کم نیاورد، حتی در صف نانوایی هم دفتر و خودکارش را درمیآورد و مسائل هندسه و فیزیک و جبر حل میکرد و این تصویری بود که پس از شهادتش و با دیدن اعلامیهاش، کارگران نانوایی محل را به گریه انداخت.
علیرغم درس و آموزشهای نظامی، ورزش رزمی تکواندو را نیز پی گرفت و یکساله تا کمربند سبز پیش رفت.
بالاخره مرغ دل حمیدرضا نیز مانند همهی جوانان پرشور و غیور آن دوران به عشق جبههها پریدن گرفت و در پی دوستان و همدبیرستانیهای شهیدش راهی جبههها شد.
البته مقدمات این اعزام اصلاً برایش آسان نبود؛ از مخالفت خانواده و برخورد منفی مسئولان مدرسه گرفته تا شناسنامهای که باید دستکاری می شد؛ اما همت والای حمیدرضا بر همهی آنها فائق آمد.
تاریخ اعزامشان ۲۵ دی ماه ۱۳۶۵ شد و مقصد اعزام هم گردان کمیل لشکر ۲۷ محمدرسولالله (صلی الله علیه و آله).
پس از سازماندهی و تقسیم نیرو، اعزامشان کردند به خط پدافندی منطقهی شلمچه و شرق دریاچه ماهی. همانجا که باران بیامان توپ و تیر و خمپارهی ارتش بعثی، راه وصال حمیدرضا و یاران شهیدش را باز کرد و او نیز در حالی که برانکارد همرزم مجروحش را به عقب منتقل میکرد، به خیل واصلان به لقاءالله پیوست.
شب معراجش نهم یا دهم بهمن ۱۳۶۵ شد و بُراق پروازش، ترکشی به اندازهی دو بند انگشت که زیر استخوان سمت چپ سینهاش نشست و ریهاش را سوراخ کرد.
شب قبل از تشییع حمیدرضا وقتی به رسم آن روزها حجلهی شهادتش را پشت درب منزل برپا کرده بودند، ناگهان دیدم کنار حجله ولوله برپاشد و مردهای فامیل و محله دارند توی سرشان میزنند و گریه میکنند.
جلو رفتم و با نگاه پرسشگرم نگاهشان کردم. یکیشان توی هقهق گریه «گفت ببین این محمد چه میگوید.» محمد رفیق نزدیک و همدم شهید حمیدرضا بود که چندوقتی میشد از آن محله و کوچه رفته بودند، اما گاهی میآمد و به حمیدرضا سرمیزد.
محمد گفت آخرین باری که برای دیدن حمیدرضا آمدم، موقع خداحافظی به من گفت: «دفعهی بعدی که به این کوچه بیایی، حجلهی شهادت مرا خواهی دید!»
بعدها دوستان همرزمش تعریف کردند که قبل از رفتنشان به خط همه نشستند و آخرین وصیتنامهها و نامههاشان را نوشتند.
حمیدرضا نیز نامه و وصیتنامهاش را نوشت، اما بعدش سر به زیر انداخت و مدتی فکر کرد بعد سرش را بلند کرد و با دست خودش نامهاش و وصیتنامهاش را پاره کرد و دور ریخت!
همه از این کار او تعجب کردند، اما پاسخ او به همهی این تعجبها و ابهامها، سکوت بود و فقط سکوت.
شاید او هم مثل بسیاری از شهدا به این حقیقت رسیده بود که نشان در بینشانی بجوید و هر کس از او پیام و نشان خواست، همین عمل و شیوهی زیستن و رفتن و شهادتش در شانزده سالگی را درسی ماندگار و عمیق و پرمعنی بیابد برای تفکر و تنبه یافتن راه درست زندگی.
هماکنون نیز حمیدرضا کاملاً حاضر در زندگی اطرافیانش و کمک حال پدر و مادر و دوستان و خانواده است.
مزار شهید حمیدرضا در کنار دیگر دوستان شهیدش در قطعهی ۲۹ ردیف ۳۷ شماره ۱۸ بهشت زهرای تهران، مأمن یاران و زیارتگاه دوستداران و همتجویان و اهل محبت و معرفت است.
روح همهشان شاد و یادشان تا ابد ماندگار.
منبع: مشرق
کلیدواژه: کرونا اعتراضات آمریکا شهید سلیمانی مشرق شهید دفاع مقدس دبیرستان سپاه مکتب الصادق وصیت نامه اش شهید حمیدرضا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۸۴۲۶۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بازی با روان مخاطب در پخش فوتبال پرسپولیس و استقلال | شعر حافظ بینوا تکه و پاره شد!
به گزارش همشهریآنلاین، لیگ برتر به هفتههای حساس پایانی رسیده و طبیعتا نگاهها به مسابقات جدیتر شده است؛ بعد دوستان در تلویزیون چه میکنند؟ هیچی، در حال بازی با روان مخاطب هستند! در دقایقی از نیمهدوم مسابقه نساجی و پرسپولیس، صدا و تصویر با هم هماهنگ نبودند که این موضوع اعتراضات فراوانی را به همراه آورد. اوایل بازی استقلال و ذوبآهن هم تصویر بارها عقب و جلو شد و یکبار هم صدا از تصویر عقب افتاد که دوباره روی اعصاب مردم رفت.
در این نیمه پیمان یوسفی به ورزشگاه نرسیده بود و محمدرضا احمدی از استودیو بازی را گزارش کرد، هرچند که بالاخره یوسفی در نیمهدوم به آزادی رسید و بعد از گل دوم استقلال، شعر حافظ بینوا را تکه و پاره کرد! یعنی پخش ساده و بیغل و غش یک بازی، اینقدر کار سختی است؟
کد خبر 850281 منبع: روزنامه همشهری برچسبها ویژه ورزشی لیگ برتر فوتبال ایران باشگاه استقلال باشگاه پرسپولیس